پاسخی به مصاحبه آقای محمد حسینی با وبلاگ نقد و نظر با عنوان «به سیاست اسلامی معتقدم نه اسلام سیاسی»

بسم الله الرحمن الرحیم
«قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی للَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (انعام 162) بگو نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خداست که پروردگار جهانیان است.
مطالعات تاریخی و بررسی‌های باستان‌شناسی به این نکته اذعان دارند که گروههای مختلف بشری (جدا از استثنائات بسیار محدود) در تمام نقاط کره‌ی زمین از زمانهای بسیار دور در اعتقاد به خدا و زندگی پس از مرگ، مشترکند. هر چند چگونگی و مظاهر این اعتقاد در میان آنها بسیار متفاوت و متنوع بوده است.
این اعتقاد به خالق و زندگی پس از مرگ می‌تواند برخاسته از رسالت پیامبران الهی و یا برگرفته شده از فطرت و نهاد آدمی باشد. از طرفی انسانها به علت وجود زندگی اجتماعی و گروهی ناچار به ایجاد تنظیم قواعد و قوانینی جهت رتق و فتق امور خود برآمده‌اند. این قواعد و مقررات بسیار متنوع و با طول عمرهای بسیار متفاوتی بوده است. از مهمترین دلایل تعویض پیاپی قوانین و احکام بشری و کارگزاران آنها، ناتوانی در شناخت کافی موجود بسیار پیچیده‌ای به نام انسان و زیاده‌طلبی طبقه‌ی حاکم و در نتیجه عدم برقراری عدالت می‌باشد.

اما دین چیست و چه می‌خواهد؟
دین معارفی است غیر بشری، که خداوند از طریق مأموران خود آنرا به‌وسیله‌ی برگزیدگانی از میان جوامع بشری در اختیار مردمان قرار داده تا به‌وسیله‌ی این معارف دو منظور زیر حاصل گردد:
1- زدودن زنگار خرافات و شرک از باور به خدا و باور به زندگی پس از مرگ در میان انسانها و نمایاندن حقیقت وجودی این دو موضوع (خداوند و آخرت) در حد فهم و ادراک بشری به عنوان یک واقعیت ذاتی.
2- تفهیم این مطلب به انسان که: تنها کسی که حق قانونگذاری در میان کلّ هستی، از کوچکترین ذرات اتم تا بزرگترین کهکشانها و بالاتر را دارد فقط الله تعالی می‌باشد.
وجود اولیه و نحوه‌ی به هم پیوستگی اجزاء و حرکت و ادامه‌ی بقا و سرانجام و پایان هر ذره‌ای تحت فرمان و قانون خداوند بزرگ است. اثبات این مطلب با نگاهی به آیات قرآن و تحقیق عالمانه در زمین و موجودات در آن و آسمانها به راحتی امکان پذیر است.
اصلی‌ترین معنای «تعبد» قبول فرمانروائی و قانون گذاری خداوند از طرف مخلوقات و رد فرمان و قانون غیر خدا می‌باشد. « وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الْطَّاغُوتَ » (نحل 36)
ما به میان هر ملتی پیغمبری را فرستاده‌ایم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.
پس از این مقدمه‌ی کوتاه، به بیان منظور خویش از نوشتن این مقاله می‌پردازم.
آقای محمد حسینی در مصاحبه‌ای تحت عنوان «به سیاست اسلامی معتقدم نه اسلام سیاسی» که با وبلاگ «نقد و نظر» انجام داده‌اند مطالبی را عنوان کرده‌اند که به نظر اینجانب مغایر با معارف و آموزه‌های دین اسلام (کتاب و سنت) می‌باشد از جمله نکاتی که ایشان در آن مصاحبه گفته‌اند به موارد زیر اشاره می‌شود:
- «بنده به نظریه‌ی چهارمی در این میان قائلم و آن پایان پذیری دوران احکام دینی در دنیای مدرن است. بنده بر این باورم که اصول ارزشی و نظام سیاسی در اسلام طرح شده است اما تمام این اصول و تمام این نظامهای سیاسی از عرضیات دین بوده و مربوط به جوامع ابتدائی و بادیه نشین عرب بوده که بر دین تحمیل شده است و دین از روی ناچاری آنها را پذیرفته است».
- «احکام وارده در این زمینه با تغییر و پایان پذیری مواجه هستند و در نهایت عقلِ جمعیِ متخصصین با گذر از عقلِ جمعیِ جامعه برای هر عصری اصول ارزشی و نظام سیاسی را پایه ریزی می‌کند و دیگر ما نیاز به قال الله و قال رسول الله و سخن فقیه و متاله مستنبط از متون دینی نداریم».
- « احکام عبادی عبارتست از تجربه‌های باطنی هر پیامبر»
- «به جرأت می‌توانم بگویم اگر اصحاب در زمینه‌های مختلف نمی‌پرسیدند و وارد جزئیات نمی‌شدند و پیامبر را تحت فشار سؤال در حوزه‌های احکام قرار نمی‌دادند شاید حکم تحریم مشروبات الکلی و بسیاری از احکام صادر نمی‌شد و آن را به تجربه‌های عملی و عقلی بشر واگذار می‌کرد تا خود به مرور زمان به آن برسند».
- «بشر خود امروزه با عقل و درایت و تخصص خود به این نتیجه رسیده است که مشروبات الکلی چیز خوبی نیستند همانگونه که تمام جامعه‌ی بشری سیگار را چیز بدی قلمداد می‌کنند و آنرا برای سلامتی فرد و جامعه مضر و زیان بار می‌دانند و حال آنکه هیچ حکم روشن و قطعی و صریحی در کتابهای آسمانی بخاطر عدم موضوعیت آن در این مورد نیامده است».
- «به نظر من به هنگام تعارض احکام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی قرآنی و قوانین برخاسته از تجربه‌های عملی و عقلی نوین بشری که ناشی از عقل جمعی متخصصین امر باشد و از فیلتر عقل جمعی جامعه گذشته باشد قوانین ناشی از عقل جمعی، مقدم بر قوانین قرآنی می‌باشد».
- «من با تمام جرأت می‌گویم که زمان و گذشت زمان می‌تواند ناسخ کتاب، یعنی قرآن کریم باشد».

البته در متن مصاحبه‌ی آقای محمد حسینی نکات قابل ایراد دیگری نیز موجود می‌باشد اما فعلاً جهت جلوگیری از تطویل مطلب به همین اندازه بسنده می‌کنم.
بالا رفتن سطح سواد عمومی و دسترسی آسان به اطلاعات و وسایل ارتباط جمعی در قرن اخیر باعث بوجود آمدن فضائی شده است که تأثیرپذیری ملتها و فرهنگها را از همدیگر بسیار آسان نموده است.
حکمرانان کشورهای اسلامی با پی بردن به تکنولوژی و رفاه موجود در غرب، اقدام به اعزام تعدادی از جوانان مملکت جهت تحصیل علوم مختلف به امید رسیدن به تکنولوژی و رفاه مذکور نمودند. این جوانان ضمن یادگیری علوم تجربی و فنی حامل سوغات دیگری نیز از فرنگ بودند و آن فرهنگ غرب بود. هر چند که در سالهای بعدی اعزام دانشجویان منحصر به علوم تجربی و فنی نشده و تعداد زیادی دانشجو نیز جهت کسب علوم انسانی به غرب رفته و پس از فارغ التحصیلی به کشور برگشتند.
فارغ‌التحصیلان اولیه در بازگشت به کشورشان مؤسسان و بنیان‌گذاران دانشگاهها و پایه‌گذران سیستم‌های آموزشی جدید در کشور خود شدند و آموزه‌ها و تأثیرات گرفته شده‌ی فرهنگی خود را به دانشجویان نسل بعد از خود منتقل کرده و این روند تا کنون ادامه دارد. امروزه وضع به گونه‌ای شده است که بسیاری از دانشگاه رفته‌های ما همانند بچه گنجشک‌های ناتوان که با دهان باز منتظر غذای تهیه شده توسط مادرشان هستند در انتظار دریافت غذا از مادر معنوی خویش (غرب) هستند. این افراد انگار هیچ وظیفه‌ای ندارند جز اینکه به تبیین و ترویج عقاید منتج از عقل فرد غربی بپردازند.
امروزه دنیا با شدت هر چه تمامتر در معرض بمباران «ایسم»‌های غرب است. تقسیم‌بندی جوامع، انسانها، ارزشها، قوانین و فرهنگها همگی باید از کانال «ایسم»‌های غربی باشد در غیر اینصورت فرد تحصیلکرده در جوامع روشنفکری حرفی برای گفتن نداشته و متهم به ارتجاع و کهنه‌پرستی می‌گردد. این عارضه فقط مختص کشورهای مسلمان نیست بلکه امروزه به دلیل حسی بودن و آنی بودن جاذبه‌های فرهنگ غربی سایر کشورهای آسیایی و آفریقایی را نیز در بر گرفته است.
بنده قویاً معتقدم چیزی که امروزه به نام فرهنگ غرب می‌شناسیم همان فرهنگ اهل کتاب است که با توجه به وضعیت فعلی دنیا فقط لباس خود را عوض کرده است. بهترین تابلو برای شناخت اهل کتاب، قرآن کریم است اهل کتاب با آزردن پیامبرانشان و تحریف دین الهی عاقبت بدی را برای خود خریده‌اند. در زمان پیامبر اسلام محمد مصطفی (ص) نیز بدترین دشمنان ایشان اهل کتاب بودند. جدا از دشمنی‌هائیکه در 14 قرن گذشته، اهل کتاب با مسلمانان داشتند اگر می‌خواهید به عمق نفرت دنیای غرب، در قرن حاضر از اسلام پی ببرید کافی است سرگذشت و خاطرات افراد تازه مسلمان (قبلاً اهل کتاب) را در مجموعه کتاب‌های «به‌سوی نور» مطالعه کنید.
مسلمانان دنیا بدانند که پشت کردن به پاره‌ای از احکام و ارزش‌های اسلامی و اخذ مقداری از ارزش‌های دنیای غرب، اهل کتاب نوین را راضی نمی‌کند بلکه آنها کل هویت و عقاید شما را می‌خواهند از بین ببرند تا زمانیکه ‌یکی از آنها شوید.
خداوند در سوره‌ی بقره آیه‌ی 120 می‌فرماید:
« وَلَنْ تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ» یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد مگر اینکه از آئین آنها پیروی کنی بگو تنها هدایت الهی، هدایت است و اگر از خواستها و آرزوهای ایشان پیروی کنی بعد از آنکه علم و آگاهی یافته‌ای هیچ سرپرست و یاوری از جانب خدا برای تو نخواهد بود.
همچنین خداوند در آیه‌ی 50 سوره مائده در مقابل اصرار یهود و نصاری برای قبولاندن نظرات و احکام ساخته شده‌ی خودشان به جامعه‌ی مسلمین، می‌فرماید:
«أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ» آیا جویای حکم جاهلیت هستند؟ آیا چه کسی برای افراد معتقد بهتر از خدا حکم می‌کند؟
و در نهایت خداوند متعال در آیه‌ی 51 سوره مائده برای همیشه تکلیف مسلمانان را با اهل کتاب تعیین می‌نماید:
« یَـأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَآءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» ای کسانیکه ایمان آورده‌اید یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید ایشان دوستان یکدیگرند هر کس از شما با ایشان دوستی نماید بیگمان او از زمره‌ی ایشان به شمار می‌آید و قطعاً خداوند ظالمین را هدایت نمی‌کند.
امروزه غرب با انواع روشهای نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی در جهت تضعیف اسلام به عنوان تنها مکتبی که در حال حاضر قادر به ادامه‌ی حیات در مقابل آنهاست؛ مرتباً از طریق نویسندگان و کانالهای ماهواره‌ای و مزدبگیرانش عنوان می‌کند که دین یک امر فردی است و هر کس می‌تواند در کنج خانه‌اش، خدای خودش را داشته باشد و با او به راز و نیاز بپردازد و در واقع با این هدف می‌خواهند نظام کامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی اسلام را از بین ببرند. متأسفانه در میان مسلمانان نیز عده‌ای با ساده‌انگاری طرفدار این نظریه شده و از آن جانبداری کر?